
در ۲۵ کیلومتری صومعه سرا، در بخش مرکزی دهستان ضیابر و در نزدیکی بندر انزلی در استان گیلان منطقه ای تاریخی وجود دارد. به نام هفت دغنان. در نزدیکی این منطقه جنگلی به همین نام وجود دارد که علاوه بر زیبایی های طبیعی، بسیار رعب آور بوده و به گفته ساکنین محلی؛ شبها صداهای وحشتناکی از آن به گوش می رسد. یکی از مشهورترین جاذبه های این منطقه خانه متروکه ای است که به «کلبه وحشت انزلی» شهرت یافته است.
منطقه باستانی و متروکه هفت دغنان در روزگاران قدیم مرکز پرورش دام، کشت گندم و برنج بوده و دارای قدمتی ۱۲۰۰ ساله است. در مورد متروکه ماندن و از بین رفتن ساکنین این منطقه داستانها و افسانه های متفاوتی وجود دارد. بعضی بر این باورند که قورباغه ای بزرگ و سمی با وارد شدن به آبشخور گاو و گوسفندان در این منطقه همه آنان را مسموم کرده. و سپس ساکنین آنجا نیز با نوشیدن شیر این حیوانات مسموم شده اند.
افسانه یا واقعیت
در افسانه ای دیگر؛ بعد از اینکه پدر و مادر بچه ای که توسط مار در گهواره نیش زده شده بود مار را تعقیب و از بین می برند. مارهای زیادی به منطقه حمله کرده و باعث فرار ساکنین آن می شوند. در کنار تمام زیبایی های طبیعی، آثار تاریخی و کشفیات باستانی و همچنان افسانه های موجود، یکی از چیزهایی که باعث شهرا این منطقه شده. کلبه ای متروکه است که بعضی ها بر این باورند که توسط جنیان تسخیر شده است. در مورد این کلبه متروکه که به کلبه وحشت انزلی شهرت یافته داستانهای فراوانی وجود دارد.
یکی از مشهورترین این داستانها مربوط به ۴۴ سال پیش است. گویا در سال ۱۳۶۵ چهار جوان برای اینکه به اهالی منطقه ثابت کنند که این داستانها فقط افسانه اند و واقعیت ندارند می خواهند بر خلاف اصرار اهالی، شبی را در این کلبه بگذرانند. در نیمه شب دو جوان به دلایلی آنجا را ترک می کنند. اما دو جوان باقی مانده یکی با سکته قلبی جانش را از دست می دهد و دیگری به جنونی همیشگی مبتلا می شود. این ماجرا باعث پلمپ شدن این کلبه می شود. اما ۴ سال بعد؛ ۳ دختر مسافر و رهگذر که داستان آن چهار جوان را شنیده بودند، با ورود پنهانی از درب پشتی، تصمیم می گیرند تا شبی را در این کلبه بگذرانند. و به این داستانها پایان دهند.
باورها و عقاید مردم محلی
مردم محلی که از این تصمیم آنان خبر نداشتند دو روز بعد یکی از آنها را در حالی در نزدیکی کلبه پیدا می کنند. که از ترس زبانش بندآمده و در داخل تنه درختی فرسوده پنهان شده و با وحشت به کلبه اشاره می کند. مردم به ناچار مجبور به شکستن پلمپ درب کلبه شده و وارد آن می شوند. آنان با ورود به کلبه جنازه دو دختر جوانی را می بینند. که با چشمانی باز و خیره به سمتی مشخص، دچار سکته قلبی و مرگ آنی شده بودند. متاسفانه دختر سومی که موفق به فرار شده بود نیز پس از گذشت چهار روز دست به خودکشی و جانش را از دست داد. یکی از قدیمی ترین باورهای بعضی از مردم محلی این است که اگر کسی موفق به گذراندن شبی در این کلبه شود و زنده بماند، ثروتمند و پولدار خواهد شد.
در حال حاضر، با آنکه در باره اصل و صحت اتفاقات ذکر شده و شایعات موجود مدارک مستندی موجود نبوده و حتی مردم محلی نیز وجود آن را تکذیب می کنند. اما این داستانهای ترسناک سالانه ماجراجویان فراوانی را به این منطقه جذب می کند. مکانهای نفرین شده مانند معمایی حل نشده هستند که موجب کنجکاوی عده ای از افراد می شوند. آیا شما حاضرید شبی را در چنین جایی بگذرانید؟
بیشتر بخوانید: