
جان کاچیوپو، محقق علوم اعصاب از دانشگاه شیکاگو، که نزدیک به سه دهه را صرف کاوش در ماهیت اجتماعی مغز انسان کرده میگوید قدرت تنهایی، پتانسیل آن برای ایجاد افسردگی و سایر مشکلات سلامتی ممکن است عمیقتر از آن چیزی باشد که قبلاً محققان تصور میکردند.
او و همکارانش فناوری جدیدی را در هر مرحله از تحقیقات خود گنجانده اند و روش هایی از مطالعات رفتاری گرفته تا آزمایشات غدد درون ریز، تصویربرداری عصبی الکتریکی و عملکردی و ژنتیک را ترکیب کرده اند. آنها از این ابزارها برای شناسایی مکانیسم های عصبی، هورمونی، سلولی و ژنتیکی زیربنای ساختارهای اجتماعی استفاده می کنند.
تنهایی چیزی نیست که فقط افراد خاصی دارند. این چیزی است که همه ما داریم و تقریبا .همه ما در مقطعی از زندگی خود تجربه می کنیم
تنهایی به عنوان انزوای اجتماعی تعریف می شود. افراد به دلایل مختلف میتوانند احساس تنهایی کنند.
تنهایی نه تنها بر احساسات بلکه بر شناخت نیز تأثیر می گذارد. تحقیقات نشان داده که افراد مسن در صورت احساس تنهایی مزمن بیشتر در معرض ابتلا به زوال عقل هستند.
آیا تنهایی دست ماست
در حالی که هیچ “ژن تنهایی” واحدی شناسایی نشده است،. تحقیقات نشان میدهد که تنهایی تا حدودی ارثی است و بر اساس مطالعه و جمعیت، بین ۱۴ تا ۴۸ درصد تخمین زده میشود. علاوه بر این، عوامل ژنتیکی با تنهایی، انزوای اجتماعی و افسردگی مرتبط هستند که نشان دهنده تأثیرات ژنتیکی مشترک است.
تنهایی از نظر رفتاری، فیزیولوژیکی آنقدر عمیق است که ما به شکلی طبیعی آن را در ژن های خود داریم. درست مثل این است که یک سوزن به دست شما بزنند. شما درد را احساس کرده و دست خود را کنار میکشید و این چیزی نیست که شما یاد بگیرید. رفلکس ترک درد به دلیل استعداد ژنتیکی شما وجود دارد. و این مکانیسم وجود دارد زیرا از بدن شما در برابر آسیب بافت محافظت می کند.
تنهایی مکانیسمی است که وجود دارد زیرا ما به عنوان یک گونه اجتماعی نیاز داریم که بتوانیم تشخیص دهیم که چه زمانی ارتباط ما با دیگران برای کمک و حمایت متقابل خوب است و یا مورد تهدید قرار میگیرد. همینطور اگر ارتباطی وجود نداشته باشد، ممکن است عواقب مرگباری داشته باشد. اینها تهدیدهایی برای بقا و موفقیت هستند.
تنهایی چگونه بر رفتار و تعاملات اجتماعی ما تأثیر می گذارد؟
وقتی احساس تنهایی می کنید، حالت تدافعی بیشتری پیدا می کنید. شما بیشتر روی حفظ خود تمرکز می کنید، حتی اگر این کار عمدی نباشد. کاملاً بدون اطلاع شما، مغز شما بیشتر بر حفظ خود تمرکز می کند تا حفظ اطرافیان. این به نوبه خود باعث می شود که شما از بودن در کنار هم خوشایند نباشید. با گذشت زمان، این می تواند احتمال تعاملات اجتماعی منفی را افزایش دهد. بنابراین، تمرکز بر حفظ خود میتواند مزایای کوتاهمدتی برای بقا داشته باشد، اما اگر همسو نشود میتواند هزینههای بلندمدتی داشته باشد.
تنهایی مانند سیستم استرس ما است. سیستم استرس ما در زمان متفاوتی از تاریخ بشر پدیدار شد، و اکنون زمانی که در ترافیک هستیم دچار استرس می شویم. هیچ خطری وجود ندارد اما هنوز آن سطح از استرس و خصومت وجود دارد که ترافیک می تواند ایجاد کند. پاسخ استرس ما به بقا در طول تاریخ بشر کمک کرد، اما در جامعه معاصر، استرس مزمن نیز به عوارض و مرگ و میر کمک می کند.
تنهایی، از منظر علمی، یک تجربه ذهنی از انزوای اجتماعی است، اختلاف بین روابط اجتماعی. این فقط در مورد تنها بودن نیست، بلکه احساس کمبود ارتباطات معنی دار نیز یکجور تنهایی است. دانشمندان تنهایی را به عنوان یک نگرانی برای سلامت عمومی میدانند.
بیشتر بخوانید: