
همزمانی مفهومی است که قرن ها فیلسوفان و روان شناسان را مجذوب خود کرده است. تصادفات معناداری که در زندگی ما رخ می دهند و رویدادهایی که به نظر می رسد به گونه ای به هم مرتبط هستند. با این وجود این رویدادها فراتر از شانس می باشند. یک مفهوم کلیدی در بینش یونگ روانپزشک و روانکاو مشهور سوئیسی است. همزمانی توسط یونگ به عنوان یک اصل ارتباط علّی تعریف شد. که به موجب آن رویدادهای درونی و روانشناختی به جای زنجیرههای علّی، با اتفاقات معنادار به رویدادهای جهان خارج مرتبط میشوند.
همزمانی به رخ دادن دو اتفاق و یا بیشتر گفته میشود که حادثهای معنیدار را تشکیل دهند اما از لحاظ علّی هیچ ربطی به هم نداشته باشند. مفهوم همزمانی، اولین بار بدست کارل گوستاو یونگ، در دهه ۱۹۲۰ میلادی توضیح داده شد. بنابر این فرضیه، بین جهان عینی و روح انسان ارتباط وجود دارد. بدین معنی که هر یک دیگری را تأیید میکنند. در لحظات شور و هیجان ویژه، وقتی که وضعیت روانی انسان شدیداً ملتهب میشود روح میتواند واقعیت خارجی را تغییر دهد.
مفهوم همزمانی
همزمانی از علیت و دلایل علّی اتفاقات فراتر رفته و بیان میکند که اگرچه این رخدادها میتوانند در یک خط علّی روی داده باشند اما حالتی معنیدار دارند. کارل یونگ معتقد بود که این رویدادها فقط رویدادهای تصادفی نیستند. بلکه بیشتر تجلی نظم عمیقتری در جهان هستند.به عقیده یونگ، رویدادهای همزمان زمانی رخ می دهند که ناخودآگاه شخصی فرد با ناخودآگاه جمعی همسو می شود و ارتباط معناداری بین تجربیات درونی و بیرونی ایجاد می کند.
بسیاری از سنت های معنوی بر این باورند که همزمانی نشانه ای از جانب الهی است. راهی برای جهان هستی یا قدرت برتر برای ارتباط با ما. این رویدادهای همزمان اغلب در لحظات و موقعیت های مهم زندگی ما رخ می دهند، زمانی که ما به راهنمایی یا اطمینان نیاز داریم.
بیشتر بخوانید: