شاید تا بحال کسانی را دیده باشید که حتی با دیدن حقایق روشن همچنان اصرار به تعصبات و باورهای قدیمی خود داشته و حقیقت را نادیده بگیرند. این یعنی ذهن ما انسانها نه تنها به حقایق روشن بلکه به تعلقات اجتماعی نیز اهمیت می دهد. از آنجا که مغز ما انسانها برای محافظت از ما طراحی شده، گاهی در مواجهه با اطلاعات متناقض و ناخوشایند به جای تفکر منطقی به واکنش های عاطفی روی می آورد. این اتفاق بیشتر زمانی رخ می دهد که حقایق و اطلاعات جدید هویت و باورهای اجتماعی ما را تهدید کند.
تاریخ زندگی بشر نشان می دهد که زندگی در قبیله گروه و اجتماع یکی از شروط اصلی برای بقاء بوده. و طرد شدن از آن خطر مرگ را به همراه داشته است. به همین دلیل گاهی ذهن ما باورهای غلط اجتماعی را بر حقیقت موجود ترجیح می دهد. در واقع ما با فهم بر اینکه باور اجتماعی مان غلط است، صرفا به این دلیل که از نظر اجتماعی درست شمرده می شود، بر آن پافشاری میکنیم تا همسویی خود را با جامعه مان حفظ کنیم.
از طرفی بشر تمایل بسیار عمیقی بر به حق بودن خود دارد. که ترکیب این خسیسه با مکانیسم های محافظتی انسانها را به شدت در برابر تغییر ذهن شان مقاوم می کند. گاهی نیز اطلاعات جدید هر چند دارای حقایقی روشن و ثابت شده باشند، اما افراد سعی میکنند برای فرار از پردازش و تجزیه و تحلیل دقیق و منطقی آن، به میانبرهای راحت ذهنی و احساسی روی آورند.
اما چگونه می شود ذهن را تغییر داد؟
ایجاد ارتباط اجتماعی: ارتباط در سطح شخصی و پرورش محیط اعتماد، معمولا موثرتر از ارائه حقایق است. گاهی تغییر باور زمانی رخ می دهد که افراد به عقاید شما نزدیک باشند. چون فاصله زیاد بین باورها باعث می شود فرد به شدت مقاومت کند. کتاب را می توان از جمله مهمترین ابزار برای این امر دانست. کتابها مناسبترین ابزار برای تغییرند. زیرا که فرد می تواند در تنهایی خود و به دور از فشار اجتماعی به ایده ها و حقایق جدید فکر کند.
ایجاد محیطی مشارکتی: باید محیطی فراهم نمود که اشخاص با اشتراک در بحث های گروهی با دیدگاه های متفاوت، مهارت های استدلال خود را بهبود و از سوگیری های اجتماعی دور شوند. در چنین محیطی انسانها فرا می گیرند که به جای بحث سعی کنند دیدگاه اشخاص دیگر را نیز درک کرده و مخاطب پذیر تر باشند.
در نهایت تغییر ذهن فقط با مهربانی و رفتاری کاوشگرانه رخ می دهد، نه رفتاری سربازگونه و جنگ ستیزانه. باید به جای برنده شدن در بحث، سعی کرد کنجکاو بوده و طرف مقابل را بهتر درک کنیم.
بیشتر بخوانید: