
« کلمات گفتاری نمادهای عواطف روح هستند و کلمات نوشتاری نمادهای کلمات گفتاری. و همانطور که حروف نوشتاری برای همه انسانها یکسان نیستند، کلمات گفتاری نیز یکسان نیستند.»ارسطو زبان را ابزاری برای بیان اندیشه و بازنمایی واقعیت میدانست و بر ساختار منطقی آن تأکید داشت. او کلمات را نمادهای افکار و زبان نوشتاری را نمادهای زبان گفتار میدانست. از نظر ارسطو، زبان یک سیستم نمادین و نشان دهنده درک درونی ما از جهان است و همه افراد قادر به درک چیزهای یکسانی هستند
فلسفه زبان ارسطو تأکید میکند. کلمات نمادهایی هستند که مفاهیم و افکار را نشان میدهند، نه اینکه جادویی باشند یا مستقیماً به واقعیت مرتبط باشند. او زبان را به عنوان یک ساختار اجتماعی میدید، جایی که معنای کلمات توسط قرارداد بین انسانها تعیین میشود. ارسطو همچنین رابطه بین زبان، تفکر و واقعیت را بررسی کرد و استدلال کرد که گزارههای درست و غلط، ویژگیهای تفکر و جملات هستند.
زبان به عنوان نمادها
ارسطو معتقد بود که کلمات گفتاری، نشانهها یا نمادهای تجربیات ذهنی ما هستند، نه خود اشیاء. کلمات نوشتاری، نمادهای کلمات گفتاری هستند و هر دو با افکار مرتبط هستند.
معنا در زبان ذاتی نیست، بلکه قرارداد اجتماعی است و از طریق توافق و قرارداد بین مردم برقرار میشود
ارسطو زبان را در ارتباط با تفکر منطقی، به ویژه در ارغنون خود، بررسی کرد و بر نقش آن در درک، شناخت و تفسیر جهان تأکید کرد. او یک سهگانه معنایی پیشنهاد کرد که رابطه بین گفتههای زبانی، شناخت و واقعیت خارجی را ترسیم میکند.
مثلث معنایی ارسطو، که با نام مثلث زبانی نیز شناخته میشود، رابطه بین زبان (کلمات)، شناخت (ایدهها) و واقعیت (اشیاء) را توصیف میکند. این مثلث چگونگی پیوند کلمات با مفاهیمی که نشان میدهند و چگونگی ارتباط آن مفاهیم با جهان فیزیکی را برجسته میکند. این مثلث توضیح میدهد که چگونه معنا از طریق تعامل این سه عنصر ایجاد میشود.
ارسطو معتقد بود که زبان اگر واقعیت را به طور دقیق بازنمایی کند، صادق است و این اساس نظریه تطابق حقیقت او را تشکیل میدهد.
او استدلال کرد که معنای کلمات در توانایی آنها برای نشان دادن یا اشاره به اشیاء نهفته است، دیدگاهی که به عنوان تعریف اشاری شناخته میشود.
دیدگاههای ارسطو در مورد زبان، همانطور که در آثارش «بلاغت و فن شعر» دیده میشود، به کاربرد آن در بلاغت و فن شعر نیز گسترش یافت.
بیشتر بخوانید: