فرانچسکو پترارک، شاعری که یک قرن بعد از در گذشت حکیم سخن سعدی شیرازی آغاز به نوشتن اشعارش کرد. تاثیر ادبی اشعار او از برخی جهات به نقش ادبی سعدی در ادبیات ایران شباهت دارد. وقتی که غربی ها یادی از شعر پترارکی میکنند، منظورشان اشعاری عاشقانه غزل است.
پترارک ادیبی عاشق پیشه و کمی غیر معمول برای زمانش در قرن ۱۴ میلادی بود. او در یک نگاه و در جلو درب کلیسا عاشق «لورا» می شود و تا ۲۱ سال وقتی که معشوق دار فانی را وداع میگوید. با خیال او به سرودن اشعارش ادامه و به راز و نیازهای عاشقانه خود در خلعت شعر میپردازد.
پدر اومانیسم غرب
داستانی در باره پترارک موجود است که دال بر خاص بودن اوست، و یکی از دلایل پدر اومانیسم غرب خواندن او در جوامع ادبیست. یک روز یک شنبه که در مذهب مسیحیت روز خدا و دعا است، آن هم در اواخر قرون وسطی که ذره ذره زندگی هر انسان متصل به مذهب بود و کلیسا حرف اول را بر تمام امور دنیوی و اخروی مردم آن زمان در غرب میزد. او تصمیم می گیرد که به کلیسا نرود.
او که خود یک کشیش بود آن روز یک شنبه در عوض رفتن به کلیسا تصمیم می گیرد که سر به دامن طبیعت گذاشته و برای سری باد دادن به کوهپیمایی برود. و در جواب اینکه چرا برای حضور در کلیسا غایب بوده است می گوید برای لذت و تفرش خاطر شخصی به کوه رفته بوده است. تجسم این امر و اینکه انسان قرن ۱۴ بتواند از راه دیگری جز پرستش معبود در آن روز کاری انجام دهد. و وقت را برای لذایذ شخصی بگذراند در مخیله جامعه زمان او نمی گنجید.
فرهنگ و فلسفه یونان باستان
فلسفه یونان در مسیحیت قرون وسطی مطرود اعلام شده بود. اما علاقه پترارک به فرهنگ و فلسفه یونان باستان از دیگر مواردی بود که وی را از سایر همراهانش مجزا میکرد. در دوران زندگی او در اوسط قرن ۱۴ میلادی همزمان بود با شروع رنسانس در اروپا. در آن زمان با حمایت های مالی بعضی متمولین نو کیسه و تجار اروپایی تعدادی از کشیشهای آن زمان مانند پترارک به معرفی و ترجمه آثار کلاسیک پرداختند.
اشعار و توصیفات عاشقانه پترارک، بسیار شبیه عشق های شرقی و ممنوع و آرزوی وصال یار است، به خصوص غزلیات سعدی. با مطالعه اشعار این دو شاعر بزرگ میتوانیم شباهت های بسیاری را در نحوه نگرش و معاشقه شان با معشوق در فضا و جامعه ای مشابه، گرچه با یک قرن فاصله از هم بیابیم.
بیشتر بخوانید:
قسمتی از نامه جان آدامز به جیمز سالیوان