جان سارکین، پزشکی که نقاش شد
جان سارکین یک پزشک موفق و یک مرد خانواده بود. او به عنوان یک کایروپراکتیک کار می کرد و یک زندگی عادی داشت تا اینکه دچار سکته مغزی شدید شد. پس از بهبودی از سکته مغزی، ناگهان کایروپراکتیک ۳۵ ساله به یک هنرمند تجسمی تبدیل شد که نیاز شدیدی به نقاشی احساس میکرد.
در یک روز گرم در سال ۱۹۸۸، سارکین در حال بازی گلف بود. او دردی ضرباندار و طاقتفرسا را در سرش احساس کرد و صدای زنگی متداوم در گوشهایش شنید. او به سرعت به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. بعد از جراحی مغز او شروع به تورم و خونریزی کرد و او به کوما رفت. قلب او پس از سکته دو بار متوقف شد و به همین دلیل برخی از مناطق مغزش برای مدتی بدون اکسیژن ماند. آسیب اولیه به نیمکره چپ مغزش بود. وقتی سارکین از کوما بیدار شد، او یک فرد کاملاً متفاوت بود.
بیشتر بخوانید:
او علاقه شدیدی به نقاشی پیدا کرده بود و به همین دلیل طبابت خود را کنار گذاشت. روزها و شب هایش را با نقاشی می گذراند. او در استودیوی خود، در خانه اش و هر جا که می رفت نقاشی می کشید. حالا او با نقاشی هایش به شهرت رسیده است.
تونی سیکوریا، جراحی که نوازنده شد
تونی به دانشکده پزشکی رفت و جراح ارتوپد شد. او سخت کوش و صاحب خانواده و بچه بود. یک روز در سال ۱۹۴۴ او در یک پیک نیک خانوادگی در آتن در ایالت نیویورک بود. او از آن خانه کنار دریاچه به سمت تلفن عمومی رفت تا به مادرش زنگ بزند که مدتی با او صحبت نکرده بود. تونی نمی دانست که ابر بزرگی بر فراز دریاچه جمع شده . درست زمانی که می خواست تلفن را قطع کند و به خانه برگردد. رعد و برقی درگرفت و صاعقه ای از ابر بیرون آمد و به دکه تلفن زد. صاعقه، با زدن ضربه به صورت تونی او را از دکه تلفن بیرون پرتاب کرد و غریبه ای او را روی زمین بیهوش پیدا کرد.

پس از بهبودی، تمام زندگی تونی حول محور پیانو می چرخید. او شیفته نوت های پیانو و نواختن اش شد. چهارده سال زندگی اش شد پیانو و بعد از چهارده سال، تونی روی صحنه نیویورک رفت و آهنگهای پیانوی خود را برای هزاران مخاطب نواخت. او آن قطعه ای را که نوشته بود «سونات صاعقه» نامید.