بیشتر ما در حالت هایی دوگانه زندگی می کنیم. منظورم اختلال دوقطبی نیست. ما بین دو قطب زندگی می کنیم. ذهن َنفس در یک سو، و خود واقعی در سویی دیگر. این یک روند در حال تکامل است. با این حال، بسیاری از ما خود واقعی خود را درک نمیکنیم. گاهی اوقات ذهن نفس ما تسلط پیدا می کند و گاهی اوقات خود واقعی ما و این خوب و طبیعی است. اما ما باید از این موضوع آگاه باشیم و آن را تشخیص دهیم.
تفاوت بین نفس من و خود واقعی
نفس، خود کاذب است. خودِ مشروطی که با آنچه واقعا هستیم در تماس نیست. نفس از ترس تغذیه می کند و از طریق الگوی برد و باخت زندگی میکند و بیشتر در حال رغابت است (من برنده می شوم و بنابراین دیگران باید ببازند). وقتی در نفس هستیم احساس می کنیم فشرده، کوچک و «تنها» هستیم، و بنابراین به دنبال قدرت هستیم. قدرت نفس می تواند احساس خوبی داشته باشد و بسیار اعتیاد آور است. به مواقعی فکر کنید که شخصی به شما صدمه زده و شما به دنبال بازپس گیری خود هستید. در آن زمان میتوان احساس فوق العاده ای داشت، اما اثر خوب آن کوتاه مدت است.
ذهن نفس نیازمند است و نمی خواهد چیزی را از دست بدهد و بنابراین به افراد، مکان ها و موقعیت ها می چسبد. وقتی در ذهن خود هستیم، احساسات حسادت، گناه، خشم، رنجش و سایر احساسات سمی و همچنین تنهایی بر ما مسلط خواهد شد. ما همچنین می توانیم احساسات خوب را تجربه کنیم. هیجان، شادی و خلسه، اما این احساسات هرگز دوام نمی آورند.
نفس دوست ندارد احساس بدی داشته باشد و بنابراین به دنبال رفع سریع آن است. نفس سرچشمه همه اعتیادها ست. نفس نگران این است که دیگران در مورد ما چه فکری می کنند و از دیدگاه بیرونی بر خلاف خود واقعی عمل می کند و درست همانطور که از قضاوت می ترسد، دیگران را قضاوت می کند و باعث جدایی، تنهایی و انزوا می شود.
ما میتوانیم به راحتی توسط ذهن خود فریب بخوریم. ذهن نفس ما را متقاعد میکند که انتقام موجه است، قضاوتهای ما در مورد دیگران واقعبینانه است. ذهن من بیش از حد به نتایج و انتظارات وابسته می شود و زمانی که همه چیز آنطور که انتظار می رود پیش نمی رود، می تواند احساس عصبانیت یا ناامیدی کند. ذهن، ما را با “گفتگوهایی درونی” درگیر میکند که بسیاری از آن منفی، و بسیاری از آنها بیمعنی ست.
در مقابل، خود واقعی همان چیزی است که ما واقعاً هستیم و به آنچه واقعاً وجود دارد متصل است. خود واقعی از طریق الگوی برد/برد (من به دست میآورم و تو بهدست میآوری عمل میکند). هنگامی که ما به عنوان خود واقعی خود زندگی می کنیم، احساسی فراگیر و پر اهمیت داریم، اما نه به شیوه ای خودخواه. این احساس بی سر و صدا، قدرتمند، متواضع و مرتبط است. با این حال، ممکن است ما احساسات و افکار منفی را تجربه کنیم، اما این احساسات در سطحی پایین تر اتفاق میافتند، زیرا زیربنای این احساسات پایهای از عشق و حالتی از آگاهی است که می داند ما احساسات یا افکار خودمان نیستیم. ما چیزی بسیار فراتر هستیم.
خود واقعی میداند که در زندگی، همه چیز برای همیشه در حال تغییر است. آدمها، مکانها و موقعیتها میآیند و میروند، گاهی به آنچه میخواهیم میرسیم و گاهی نه. اما این تفاوت واقعی برای احساس آرامش درونی ما ایجاد نمیکند. این قدرت شخصی واقعی است! و اساس خوشبختی واقعی است
1 thought on “تفاوت بین ذهن من ( َنفس) و خود واقعی”