خدا ناباوری یا همان آتیئسم در جامعترین معنا، نداشتن باور به وجود خدایان است. با احترام به همه خدایان ، خداناباوران و اعتقادات متفاوتی که در سراسر گیتی وجود دارد. در مقاله سعی شده خیلی بی طرفانه به مقوله خدا ناباوری پرداخته شود. یک خدا ناباور به ۲۵۰۰ خدایی که در سراسر دنیا مردم به آنها اعتقاد دارند، هیچ اعتقادی ندارد. در صورتی که یک خدا باور فقط به خدای خودش اعتقاد دارد. اما بقیه ۲۴۹۹ خدای دیگر را رد میکند و به آنها هیچ اعتقادی ندارد. پس در حقیقت تفاوت یک خدا ناباور با کسی که به خدا باور دارد در باور داشتن به یک خداست .
در قرن ۱۸ پس از رواج آزاد اندیشی و شک گرایی علمی در انقلاب فراسه نخستین بار بود که عده ای علنا خود را آتئیست خواندند. این نخستین جنبش مهم در تاریخ بود که اهدافی نظیر تشکیل جامعه ای بر پایه عقل و منطق بشر بنا شد در مقایسه با جوامع قدیمی . اینگونه جوامع بصرعت در سراسر اروپا رشد کرد.
عوارض ناسازگاری در صفات خداوند حکایت از اشکال در توصیفات ما دارد، نه عدم امکان وجود یک موجود الهی بسیاری از آتئیستها از این پاسخ راضی نبودهاند، زیرا خداباور اکنون وجود وجودی را مطرح کرده و تلاش کرده است به نفع اعتقاد به موجودی استدلال کند که ما نمیتوانیم تصور درستی از آن داشته باشیم، موجودی که ویژگیهایی ندارد که بتوانیم آن را تصدیق کنیم. موجودی است که درک را به چالش می کشد.
معلوم نیست چگونه میتوانیم دلایل یا توجیهاتی برای اعتقاد به وجود چنین چیزی داشته باشیم. بگذار برایت مثالی بزنم تا بهتر بفهمید. من نمیتونم اثبات کنم “گوریل انگوری” یکی از اقمار سیاره مشتری نیست. ولی اگر شما باور داری که هست، باید برای ادعا استدلال داشته باشی. و من حق دارم که استدلال شما را به چالش بکشم. در نتیجه، تقاضای اثبات عدم وجود خدا از خداناباوران عاقلانه نیست. همانطور که تقاضای اثبات عدم گوریل انگوری در فضا از “گوریل انگوری ناباوران” عاقلانه نخواهد بود.
بسیاری از مباحث پیرامون ماهیت و وجود خدا به طور ضمنی یا صریح پذیرفته اند که مفهوم خدا از نظر منطقی منسجم است. یعنی، برای بسیاری از مؤمنان و غیر مؤمنان، فرض بر این بوده است که چنین موجودی بهعنوان خدا میتواند وجود داشته باشد، اما در مورد اینکه آیا واقعاً وجود دارد یا خیر، اختلاف نظر دارند.
دیدگاهتان را بنویسید