یاشار کمال از برجسته ترین چهره های ادبی ترکیه است. او نویسنده ایست که ادبیات ترکیه را به جهانیان شناساند. یاشار کمال از خود سانسوری سرباز میزد و این روحیه ی سرکش او باعث شد با دولت ترکیه رابطه ای پر کشمکش داشته باشد.
او در روستایی کردنشین به دنیا آمد. تاریخ تولدش را ۱۹۲۳ ثبت کرده اند که به گفته خودش دقیق نیست. کودکی سختی را پشت سر گذاشت، در تصادفی چشم راستش را از دست داد و در پنج سالگی شاهد قتل پدرش بود. او درزمان مالکان درنده خو و آقا ها و زمین داران بزرگ شد. او بعدها از جو اجتماعی و اقتصادی حاکم بر محل زندگیش برای نوشتن داستان هایش اقتباس گرفت، او تمام ناعدالتی ها و بی رحمی هایی را که در زندگی روستایی شاهد آن بود را با قلم توانای خود برای جهانیان ترسیم کرد.
انحلال حزب کارگر
یاشار کمال تا سال ۱۹۷۱، سال انحلال حزب کارگر ترکیه در کمیته این حزب فعال بود. عصیان و مقاومت از عناصری هستند که کارهای یاشار کمال را از دیگر نویسندگان متمایز می نمایند. شخصیت پردازی های بی نظیر و توانایی به تصویر کشیدن رنج مردم عامه باعث شد مردم ترکیه به آثار او عشق ورزیده و با احساسات عشق، نفرت، امید و یاس قهرمانان داستان هایش همذات پنداری کنند. یاشار کمال در اکتبر ۱۹۹۷ بجهت دفاع از صلح و حقوق بشر، موفق به دریافت جایزهء صلح ناشران آلمانی شد. گونتر گراس نویسنده بزرگ آلمانی ضمن تجلیل از یاشار کمال در قسمتی از سخنان خود گفت: «کسی که آثار یاشار کمال را میخواند، درمی یابد که چقدر او ریشه ای به کندوکاو رنج ها و دردهای مردم عادی می پردازد و احساس می کند که چگونه او خود را در رویاها، امیدها و نیازهای مردم خود جاری کرده است».
بیشتر بخوانید:
نظریه فروید در مورد جنبههای شخصیت
بسیاری از رمان های او به فارسی ترجمه شده از آن ها میتوان به “اینجه ممد” و “پرندگان هم رفتند” اشاره کرد. الیف شافاک از نویسندگان مدرن ترکیه در مورد یاشار کمال میگوید:” او در هر کتاب حتی در فئودالی ترین محیط های اجتماعی، چگونگی تبدیل شدن انسان را به انسانی آزاد و جوینده روح لمس کرده و به تصویر میکشد. او معمار قهرمانان ادبی فراموش نشدنی و چراغ راه نویسندگان نسل های پس از خود است”.