کارل یونگ می گوید، بسیاری هنوز بر این باورند که اضطراب و اختلالات روانی از تغییرات درون مغز حاصل میشوند. تقریباً همه بیماران با این تشخیص پزشکی متقاعد شده اند که بیماری آنها ماهیتی فیزیکی دارد.
یونگ معتقد بود که بیشتر موارد اضطراب و افسردگی ناشی از شیوه زندگی ناکارآمد است و نه محصول یک مغز معیوب. بنابراین اولین گام در روش درمانی یونگ، تجویز دارو نبود، بلکه بینش در مورد آنچه از زندگی انتظار می رود و آنچه برای تغییر نیاز است. اما بسیاری از مردم معتقدند که زندگی باید آسان باشد، درد و رنج و مشکلات از میان برود.
دارو به یکی از رایج ترین اشکال درمان اضطراب و افسردگی تبدیل شده. اما این داروها در درمان افراد خیلی خوب عمل نمیکنند و اغلب مانند یک دستگیره مادام العمر استفاده می شوند.
کارل یونگ میگوید: «بسیار بعید است که هرگز درمانی وجود داشته باشد که از شر همه مشکلات خلاصی بخشد. انسان به سختی نیاز دارد; چالش ها برای سلامتی ضروری هستند. آنچه نگران کننده است، فقط مقدار بیش از حد دشواری هاست.»
بنا بر این، تنها با ساختن و شکل دادن یک شخصیت قوی، میتوان خوب زندگی کرد. به علاوه، اگر فکر کنیم که زندگی باید آسان باشد، انگیزه کمتری برای غلبه بر شخصیت ضعیف خواهیم داشت.
در گذشته غرق نشوید
بر اساس یونگ، ما میبایست آگاه باشیم که مشکلات در زمان حال وجود دارند و مشکلات کنونی با کندوکاو در گذشته ما حل نمیشوند.
یونگ در روش درمانی خود برای کمک به بیمارانش میگوید که مردم باید با «سایه» های روانشان آشنا شوند.
«سایه» اصطلاح یونگ برای عناصر شخصیت ما است که ما آنها را انکار میکنیم و به دلیل شرم، ناامنی یا سرزنش در ناخودآگاه خود پنهان میکنیم.
یونگ بر این باور بود که مواجهه با سایه به دلایل متعددی در فرآیند تغییر شخص بسیار مهم است. ما با انکار بخشهای پایینتر شخصیت خود هیچ سودی به خود نمیرسانیم و فقط کنترل چگونگی و زمان ظهور این ویژگیها را از دست میدهیم.
کارل یونگ میگوید: هر چیزی که خودآگاه باشد را می توان اصلاح کرد، اما هر چیزی که در ناخودآگاه فرو میرود فراتر از دسترس برای بهسازی است.
سایه تنها از ضعف ساخته نمیشود، بلکه برخی از عناصر آن نقاط قوتی هستند که ما در جوانی سرکوب میکردیم، زیرا همسالان، اعضای خانواده یا جامعه، این تصور غلط را به ما تلقین میکردند که این ویژگیها بد هستند. به عنوان مثال، برخی افراد توانایی ایستادگی برای خود را سرکوب می کنند.
یکی از راههای آگاه شدن از سایه، مشاهده ضعفها، نقصها و ناامنیهای نزدیکانمان است. زیرا بسیاری از ما ویژگی های شخصیتی مشابه را سرکوب می کنیم. بنابراین، اگر توجه کنیم که کدام ویژگی های دیگران ما را آزار می دهد، ممکن است نگاهی به سایه خودمان نیز بیاندازیم.
یافتن معنای زندگی شخص
یکی دیگر از جنبه های جدایی ناپذیر روش درمانی یونگ کمک به بیمارانش بود تا معنی زندگی خود را درک کنند. یونگ بر این باور بود که برای مبارزه با افسردگی، اضطراب و اختلالات روان، نیاز به کشف هدف زندگی خود و مسئولیت خود و بینش فراگیر در این زمینه دارید.
بیشتر بخوانید:
توانایی هضم گیاهان برای انسان مدرن
اختلالات اینگونه عمل میکند که برخی میخواهند نقل مکان کنند، برخی دنبال شریک عشقی میگردند، برخی جویای پول، اعتبار و شهرت هستند. در اصل شخص میخواهد از خود و مسائل بگریزد. ناآگاه از آنکه اختلالات روانی را نه با تغییر شرایط بلکه با شناخت و بینش میتوان از میان برد.
به گفته کارل یونگ بسیاری از مردم رنج می برند زیرا زندگی آنها بی معنی است. وی میگوید من به دنبال تحقق آن چیزی هستم که در هر فردی وجود دارد. ما باید راهی برای توجیه وجود خود پیدا کنیم که زندگی ما معنادار باشد.