شاعران کهن فارسی گوی مانند حافظ شیرازی و خیام و مولانا در اشعار خود از می و میخانه و شراب بسیار گفته اند. در اشعار خیام درباره می و شراب در دسته های موضوعی مختلف با معانی متعددی می گنجد. به دلیل اینکه اشعار خیام در زمان حیات او پنهان مانده بود، صاحب نظران زمان وی در مورد معانی شراب و می در اشعار او اختلاف نظر و شک و شبه داشتند. پس از بررسی نظرات متخصصان گویی منظور خیام نیشابوری، شاعر، ستاره شناس، ریاضی دان و فیلسوف دوره سلجوقی درباره شراب چیزی نیست جز شراب.
مفاهیم مختلفی زیادی در رباعیات خیام، گنجانده شده است که همه واقع گرایانه و مهمتر از همه مربوط به زندگی در زمان حال است. رویارویی با حقایق زندگی دنیوی، زندگی در حال حاضر، و تلاش برای لذت از آن گویی تاثیر گرفته از نوشته های فیلسوف یونانی اپیکتاتوس میباشد. آینکه آیا خیام با نوشتار این فیلسوف یونان آشنایی داشته یا نه مشخص نیست. هنر زندگی در زمان حال، موضوعی است که در ادبیات صوفی نیز به آن پرداخته شده و خیام نیز با آن آشنایی داشته است.
تأکید خیام بر زندگی در زمان حال، همراه با شراب، مستی و عشق ورزیدن، توسط اکثر علمای مذهبی به عنوان تمثیلات عرفانی تفسیر شده است. اما نظر برخی از محققان و صاحب نظران متفاوت است. خیام به عنوان یک ریاضیدان و منجم، باور داشت که به علت پیچیدگی جهان، وجود خالق و نگهدارنده برای دنیا ضروری است. زیرا هر طرحی باید یک طراح داشته باشد. با این حال خیام، هیچ دلیل یا معنایی برای وجود انسان نمی یابد. و نمی تواند طراح یا هدفی را برای وجود جهان و انسان بیابد.
خیام و دنیای منظم و پیچیده
خیام وجود بی معنای انسان، در جهان فیزیکی منظم و پیچیده را منتفی می بیند. برای خیام ریاضیدان و منجم، جهان نمی تواند نتیجه یک شانس یا یک تصادف باشد. در حالیکه برای وجود انسان در این جهان منظم و پیچیده دلیلی پیدا نمیکند. این سوال های بی جواب خیام را دچار تردید و سردرگمی می کند. همان تردید و سردرگمی که هنوز هم گریبان بشریت را رها نکرده است. با وجود پیشرفت معجزه آسای علم و سفر بشر به کرات دیگر، هنوز هم جوابی برای چرایی وجود بشر و هستی وجود ندارد و شاید هیچ وقت هم نداشته باشد.
بیشتر بخوانید:
در چنین وانفسایی، تاکید خیام و دیگر شعرای همفکر او بر زندگی در حال حاضر، شراب و می و میخانه نه تمثیلات عرفانی بلکه شرابی است ساخته شده از انگور و میخانه ای است سر کوچه. می و میخانه ای که در آن جامعه بسیار مذهبی و سنتی فقط میشد در اشعار و لفافه از آن سخن گفت.