ابوالقاسم لاهوتی؛ شاعر و انقلابی کرمانشاهی

ابوالقاسم لاهوتی؛ شاعر و انقلابی کرمانشاهی

ابوالقاسم الهامی فرزند «میرزا احمد الهامی» با نام مستعار «ابوالقاسم لاهوتی» ۲۰ مهر ماه سال ۱۲۶۶ در کرمانشاه متولد شد. او شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی انقلابی بود که فعالیت خود را در زمان مشروطه آغاز کرد. وی در این دوران تحت تعقیب رضا شاه قرار گرفت و به اعدام محکوم شد. او در پی صدور این حکم موفق شد به شوروی بگریزد.

پدر ابوالقاسم لاهوتی از شاعران مذهبی و از مریدان سید صالح ماهیدشتی (از شاعران کرد) بود. مادر او از زنان کرد ایل قلخانی و پیرو دین یارسان بود. لاهوتی در ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل به تهران رفت، او نیز مانند پدرش در ابتدا به دراویش و فرهنگ مذهبی و عرفانی گرایش داشت و اشعاری نیز در این زمینه سروده بود.

خدمات ادبی لاهوتی


خدمت ادبی لاهوتی به ادبیات ایران و ادبیات کردی را نمیشود نادیده گرفت، اشعار او به زبان ساده اما بسیار تاثیر گذار باعث شد مردم از طبقات مختلف جامعه شیفته اشعار او شوند. اشعارعامه پسند لاهوتی تنها به طبقه ادبی خاصی تعلق نداشت. به خصوص در زمانی که هرکسی نمیتوانست به این طبقه روشن فکر و تحصیل کرده وارد شود. او اولین روزنامه رسمی کرمانشاه را به نام “بیستون” چاپ کرد.

سیاست همواره بخشی جدایی ناپذیر از زندگی لاهوتی بود. او درسال ۱۹۲۰ میلادی به عضویت حزب کمونیست ایران درآمد. درسال‌های ١٢٨٨-١٢٩٠ که نیروهای مرزی ایران تحت فرمان افسران سوئدی فعالیت داشتند؛ لاهوتی مدتی به ژاندارمری ملحق شد و با گروه افسران انقلابی ارگان امنیه همراه شد. در زمانی که رئیس ژاندارمری قم بود؛ میانه‌اش با سوئدی‌ها به هم خورد و به جرم اقدام به خرابکاری، به اعدام محکوم شد اما به عثمانی فرار کرد. در آن‌جا با نوشتن اشعار طنز و فکاهی سیاسی، در جنبش مشروطه‌خواهی ایران از راه دور شرکت کرد.

بیشتر بخوانید:

یاشار کمال: نویسنده، انقلابی، منتقد

او پس از چند سال به ایران بازگشت و در پی بازگشتش به واسطه «مخبرالسلطنه» فرمانفرمای تبریز و با همان درجه سابق وارد ژاندارمری آذربایجان شد. او در سال ۱۹۲۱میلادی با گروهی از افسران ژاندارمری رهبری”شورش لاهوتی‌خان” را بر عهده گرفت و به تبریز حمله کرد. بعد ازشکست و فرونشانده شدن این شورش، لاهوتی به همراه گروهی از افسران به اتحاد شوروی پناه برد. سال های نخست زندگی او در مسکو به سختی سپری شد. او در سال ۱۹۲۵ به تاجیسکتان سفر کرد و به یکی از پایه گذاران نوین ادبیات تاجیکستان مبدل گشت..

تنیده یاد تو در تارو پودم، میهن ای میهن/ بود لبریز از عشقت وجودم، میهن ای میهن
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی/ فدای نام تو بود و نبودم، میهن ای میهن
به هر مجلس به هر زندان، به هر شادی، به هر ماتم/ به هر حالت که بودم با تو بودم، میهن ای میهن
به دشت دل گیاهی جز گل رویت نمی‌روید/ من این زیبا زمین را آزمودم، میهن ای میهن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *