پس از ساخت “راشومون” در سال ۱۹۵۰، آکیرا کوروساوا توجه خود را بر ساخت فیلمی بر اساس “مکبث” از شکسپیر متمرکز نمود. او هفت سال بعد بالاخره “سریر خون” را ساخت. فیلمی که اگرچه توجه اکثر فیلم سازان و منتقدان غربی را به خود جلب نکرد. اما به یکی از شاهکاران عصر خود و از بهتران فیلم های اقتباسی از آثار شکسپیر بدل شد.
در این فیلم اقتباس مکبث از کوروساوا بسیار آزادانه است. او شاهکار شکسپیر را در غالب ژاپن قرن ۱۶ دوباره تعریف کرد. و با تلفیق فوق العاده فضا و فرهنگ غربی و ژاپنی توانست اثری خیره کننده به وجود بیاورد. “سریر خون” محصول جذابیت دو فضاست : یکی فضای تئاتر غربی و دیگر نوعی تئاتر سنتی ژاپنی به نام: “نوگاکو”. نو یا نوگاکو شکلی از تئاتر موزیکال ژاپنی است. که از قرن ۱۴ در ژاپن اجرا شده و هنوز هم اجرا میشود. این نوع تئاتر را میتوان از استفاده ماسک توسط بازیگران برای متمایز ساختن نقش هایشان و رساندن پیام به مخاطب شناخت. این عنصر در سریر خون نیز دیده میشود. و صورت شخصیت ها و میمیک آنها یادآور این تئاتر سنتی ژاپنی است.
پیش گویی
نکته دیگری که باید یادآور شد این است که اگرچه کوروساوا از مکبث اقتباس گرفته است اما بسیار آزادانه برداشت خود را از این اثر به نمایش گذاشته. یکی از این برداشت ها این است: در تراژدی مکبث، شکسپیر اجازه میدهد خواننده خود تصمیم بگیرد. که کدام عنصر بر تصمیم گیری مکبث بیشتر اثر داشت. پیش گویی سه خواهر یا طبیعت حریص انسان؟ اما کوروساوا این تصمیم را تا حدودی از خواننده میگیرد. سرنوشت واشیزو(شخصیت اصلی) هنگامی که روح خبیث را در جنگل میبیند و پیش گویی او را میشنود سرنوشتش در ستارگان نوشته میشود.
کوروساوا بی شک از بزرگترین کارگردانان تاریخ است. او با بی پروایی یکی از شاهکاران ادبیات جهان را با بازی بی مثال توشیرو میفونه به تصویر کشیده است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید